بیشتر از همه، با کتاب های دفاع مقدس حال میکردم. سیر مطالعاتی آثار متفکران دینی، سر جای خودش. ولی وقتی امام می‌فرمایند که این بسیجیان ره صدساله را یک شبه رفتند، یعنی باید دوزاری ات جا بیفتد که توی زندگی اینها راه میان بر را پیدا می‌کنی. 

می‌خواندم و جملاتی که نشانه ای از آن راه کوتاه سعادت داشت، یادداشت میکردم. طولی نکشید که تفکر شهدا و فرهنگ و سبک زندگی شان دستم آمد. فهمیدم که شهدا زندگی را فهمیدند و رفتند. وقتی به فهم آنها برسی و زندگی ات را تسلیم کنی، لحظه پر کشیدن است. آن فهم، چنین محور هایی را برای زندگی تنظیم می‌کند: ولایت، انتظار و یاری امام زمان، نماز اول وقت، گناه نکردن، خدمت به خلق، تلاش بسیار و اخلاص.

معرفتم نسبت به شهدا عطش راهیان نور را در جانم انداخته‌بود. اطلاعیه‌ی ثبت‌نام راهیان نور را روی هوا زدم!


مشخصات

آخرین ارسال ها

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها